حيف نون زنگ مي زنه به مخابرات مي گه: آقا ببخشيد سيم تلفن ما خيلي بلنده، اگه مي شه لطف کنيد از اون طرف يه کم بکشيدش!

لره از همسرش مي پرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشيموني يا مثل خر کيف مي کني؟

از لره مي پرسن اين شعر از کيه؟ "سعديا مرد نکونام نميرد هرگز"
مي گه نمي دونم يه راهنمايي بکنيد...
مي گن اسم شاعر توي خود شعر هست.
مي گه: آهان فهميدم، جواد نکونام!

تابلو جديد راهنمايي و رانندگي: جاده لر دارد، خطر پرتاب سنگ!

سه تا تهروني رفته بودن اصفهان به قصد اين که اصفهاني ها رو دست بياندازند.
يه هفته سعي کردن ولي نتونستند. روز آخر وقتي داشتند بر مي گشتن تهران، کنار يه توالت عمومي که چند تا اصفهاني هم نزديکش ايستاده بودن توقف کردند.
يکيشون گفت: اکبر! ما يه بدهي هم به اين اصفهاني ها داريم، بديم و بريم...
رفت توي توالت و... اومد بيرون و همين طور که داشت لباسش رو مرتب مي کرد گفت: ما بدهي مون رو داديم.
يکي از اصفهاني ها اومد جلو گفت ببخشيد، شما بابت اين بدهيتون، چکي، سفته اي، کاغذي، امضايي، مدرکي چيزي پيش اصفهاني ها داشتيد؟
تهرونيه گفت: نه.
اصفهانيه گفت: پس مي تونستيد بخوريد و نديد!

معلم: بگو ببينم، اگه توي خيابون يه نفر يه حيواني رو گرفته و داره مي زنه، و من برم جلو و از اين کارش ممانعت کنم، به اين کار چي مي گن؟
شاگرد: آقا اجازه، حس برادري!

يه روز کاغذ مي خوره تو سر حيف نون. حيف نون جا در جا مي ميره!
کاغذ رو بر مي دارن نگاه مي کنند، مي بينن توش نوشته: "دو تا آجر"!

حيف نون مي ميره، قحطي جوک مياد!

زوجي بر سر يک چاه آرزو رفتند، مرد خم شد، آرزويي کرد و يک سکه به داخل چاه انداخت. زن هم تصميم گرفت آرزويي کند ولي زيادي خم شد و ناگهان به داخل چاه پرت شد.
مرد چند لحظه اي بهت زده شد بعد لبخندي زد و گفت: "اين چاه واقعا کار مي کنه!"

آقاي دست و دلباز بعد از بيست سال مي ره مغازه کفش فروشي مي گه: "ما باز هم مزاحم شديم!"

تركه هنوز در گيره که چرا خواهرش دو تا برادر داره، خودش يکي!

تركه تو اتوبوس کبريت مي خواسته، به بغل دستيش مي گه:
- اسمت چيه؟
- همايون.
- به به، شغلت چيه؟
- زنبوردار.
- به به، کجا مي ري؟
- اهواز.
- عجب جايي! کبريت داري؟
- نه.
- نه و نکمه! با اون اسمت، پدرسگ پشه باز، تو اين گرما سگ مي ره اهواز که تو مي رى؟

خدا بعد از آفريدن حيف نون خنديد! چون حيف نون تا نيم ساعت به خدا مي گفت: مامان!

يه آقايي مي ره هارد بخره مي گه هارد ??? مي خوام. حيف نون هارد ??? واسش مياره. آقاهه مي گه: گفتم ???. حيف نون مي گه ناراحت نشو، جنسش خوبه جا باز مي کنه.

يه روز يه پسره به دختره مي گه با من ازدواج مي کني؟
دختره مي گه نه!
و پسر يک عمر با خوبي و خوشي زندگي مي کنه!

لره خوابيده بوده، ميان بيدارش کنن مي بينن پين کد (Pin Code) مي خواد!

به تركه يه انگشت نشون مي دن مي گن اين چندتاست؟ مي گه يکي.
بعد ده تا انگشت بهش نشون مي دن مي گن اين چندتاست؟ مي گه: واي! چقدر يک!

حيف نون از کنار جن رد مي شه جن مي گه بسم الله اين چي بود؟

تركه خرش مي ميره، مردم مي گن بريم براي شوخي بهش تسليت بگيم.
وقتي مي رن تركه مي گه: اصلا فكر نمي كردم خر من اين همه فاميل داشته باشه!

صبح زلزله حيف نون و دوستش رسيدند به هم.
حيف نون گفت: ديشب زلزله بيدار بودي؟
دوستش گفت: نه، صبح فهميدم.
حيف نون گفت: توي روزنامه خوندي يا راديو گفت؟
دوستش گفت: نه، يه هزاري تو جيبم بود، صبح ديدم پول خورده!

اگه گفتين تركه به قرمز کم رنگ چي مي گه؟
قرمز آسماني!

علت سقوط هواپيماي اروميه معلوم شد...
خلبان ترکي بلد نبوده، برج مراقبت مي گفته: بيابان ده! (يعني بيابان است)...
ولي خلبان فکر کرده برج مي گه: بيا... بانده

هواپيمايي با 140 مسافر در حال پرواز بود. ناگهان صدايي از بلندگو گفت: من کاپيتان هستم، متاسفانه بال سمت راست هواپيما آتش گرفته و شما مي تونيد از پنجره ببينيد، ولي نگران نباشيد... و متاسفانه همين الان بال سمت چپ هم آتش گرفت. همه نگاه کردند ديدند بال سمت چپ هم داره مي سوزه.
مدتي بعد خلبان دوباره گفت: سکان هواپيما هم آتش گرفته، شما نمي تونيد ببينيد ولي ما داريم تلاشمون رو مي کنيم. اگر شما به زير پاتون نگاه کنيد حفره هايي رو مي بينيد...
همه نگاه کردند ديدند کف هواپيما سوراخ سوراخ شده.
خلبان ادامه داد: و از داخل اين حفره ها قايق نجاتي رو داخل اقيانوس مي تونيد ببينيد. من از داخل اين قايق دارم با شما صحبت مي کنم!

تركه قهرمان شنا مي شه، ازش مي پرسند: از کجا شروع کردي؟ مي گه: از زمين خاکي!

وقتي خدا داشت شوهر را خلق مي کرد، به زنان قول داد که شوهر خوب و ايده آل در هر گوشه از جهان يافت خواهد شد...
سپس زمين را گرد آفريد!

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: